پژوهشگر و مدرس آیندهپژوهی با اشاره به روند «اقتصاد پلتفرمی» در توسعه اقتصادی- اجتماعی کشورها، گفت: پیشنهاد میشود که از چنین بسترهایی برای وقف نظاممند در علم و فناوری و نوآوری استفاده شود.
به گزارش رسامدیا، احمد برومند، پژوهشگر و مدرس آیندهپژوهی با اشاره به ریشه «وقف» در مناسبات اجتماعی ایرانیان اظهار کرد: از دیرباز انجام امور خیر با اهداف اجتماعی بخش مهمی از فرهنگ ایرانی را شامل شده که پس از پیوند با مبانی اسلامی، گسترش اعتقادی و عملیاتی بیشتری یافته است.
وی افزود: اساساً هر جامعه آگاه به مزیتهای نهاد وقف و خیر عمومی، در کنار دولتها و حاکمیتها حمایت بیشتری از خود نشان داده و در توسعه و رفع معضلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مشارکت فعالی داشته است.
حال سؤال اینجاست که با پیچیده شدن نیازهای بشری و گسترش دغدغههای جامعه، چرا این ظرفیت محدود به اقتصاد معیشتی مانده است؟
پژوهشگر و مدرس آیندهپژوهی اظهار کرد: اگرچه بیشتر در زمینه «مدرسهسازی» واژه وقف را شنیدهایم اما چرا این موضوع در سایر حوزهها آن طور که باید و شاید محقق نشده است؟ چرا چنین بستری برای «پیشرفت علم و فناوری» به عنوان محسوسترین حوزه زیست بشر کمتر شنیده شده است.
برومند درخصوص آسیبشناسی وقف در حوزه آموزش عالی بیان کرد: غفلت کارشناسان مسئول و تصمیمگیر در این حوزه، باعث شده است که میزان سرریز وقف به رشد علم و فناوری از پراکندگی و کمیت نامناسبی برخوردار باشد. علی رغم ظرفیت بالای فرهنگی برای تخصیص امور خیر به حوزههای خرد و کلان علم و فناوری، این وضعیت ناشی از نبود نگاه سیستمی و توجه نظاممند به ظرفیت وسیع و متنوع وقف علم و فناوری نیز بوده است.
وی گفت: در این راستا وقف علم و فناوری در سررشتههای آموزش عالی، اقتصاد دانش بنیان، تجاریسازی محصولات و سایر تسهیلگریها در پرورش نیروی انسانی متخصص گسترش یافته و هر کدام بنا به نیازهای محلی و تعلقهای شخصی خیّرین، عرصه جدیدی برای توسعه خیرخواهانه دانش، کالا و خدمت ایجاد کردهاند. بنیادهای خیریه نظیر کاظمی شیرازی، پاستور، البرز و انوشیروانی مدرکی بر تجربه موفق نهادسازی در این حوزه بوده که بایستی از یکایک این تجارب برای بسط و تعمیم آن در نظام علم، فناوری و نوآوری (STI) بهره جست.
مدرس پژوهشکده آیندهپژوهی و چشمانداز دانشگاه آزاد اسلامی عنوان کرد: از سوی دیگر ظرفیت شرعی، حقوقی، قانونی و اسنادی صریح در این باره نظیر نقشه جامع علمی کشور(بندهای 4 و 7) یا برنامه ششم توسعه (بند ث ذیل ماده 65) نقطه قوت ماجرا به حساب میآید اما مابهازای این بلوغ سیاستگذاری، اراده و نشاط مدیران برای فرهنگسازی، اطلاعرسانی و ترویج این هدف متعالی، ناکافی بوده است و بسیاری از افراد خیرخواه از این فرصت اطلاعی ندارند.
برومند با اشاره به روند «اقتصاد پلتفرمی» در توسعه اقتصادی- اجتماعی کشورها و رشد نمونههای ایرانی آن در حیطه کسبوکار، خاطرنشان کرد: پیشنهاد میشود که از چنین بسترهایی برای وقف نظاممند در علم و فناوری و نوآوری استفاده شود. این پلتفرمها میتوانند شفافیت در سازوکارها را تأمین کرده و با سلایق و اهداف متنوع مخاطب خیّر سازگار باشد. در این حین شاید مرجعیت و مشروعیت یک نهاد علم و فناوری برای آغاز این جریان قابل تأمل باشد اما با استناد به تجربه پرتال وقف علم و فناوری به همت سازمان اوقاف و امور خیریه میتوان بدان امیدوار بود.
وی بیان کرد: البته بهجای تمرکز نهادهای بالادستی برای استقرار و بسط سامانههای پلتفرمی و تخصصی میتوان در سیاست جایگزین، به حمایت متنوع و بذرپاشی پراکنده (diversification) روی آورده و این هدف کلان را در دستور کار اکوسیستم نوآوری قرار داد؛ به طوری که حجم وسیعی از بازیگران کلیدی نوآوری نظیر شرکتهای استارتاپ و هلدینگها و صندوقها با سرمایهگذاری جسورانه با هدایت و سکانداری بخش دولتی (طراح قواعد بازی – rule of game)، در رقابتی سازنده وارد شده و با طراحی مدلهای کسبوکار پلتفرمی (نظیر جمع سپاری و غیره) این هدف را به صورت متنوعتری محقق سازند.